یک سمفونی ناکوک

با کارگردانی آتیلا پسیانی

«یك سمفونی ناكوك» پیش از آنكه تئاتری تجربی باشد، بیانیه‌ای است برای ابراز وجود آن. در شرایطی كه انتظار می‌رود گروه تئاتر بازی و طبعا پسیانی به زبانی ناب و شیوه‌های ابداعی دست پیدا كنند و آن را به نمایش بگذارند، «یك سمفونی…» به نقدی علیه تفكر سنتی دست‌اندركاران تئاتر،‌ محدود می‌شود.

هیات بازبینی، تئاتر آقای كارگردان (با بازی خود پسیانی) را رد كرده و آنرا صرفا جنگولك (!) بازی می‌داند. در ادامه می‌بینیم كه آقای كارگردان با تعدادی گربه كه حوالی سالن تمرینات گروه زندگی می‌كنند، ارتباط دارد. گربه‌ها از قدرت‌های عجیب و غریبی كه دارند استفاده كرده و مجوزی تقلبی برای تئاتر پذیرفته نشده، صادر می‌كنند تا به فستیوال راه یابد. دست آخر كارمندان اداره دچار آشفتگی شده و فستیوال نیمه‌كاره، رها می‌شود. از طرف دیگر گروه بازیگران و عوامل ناامید شده و كارگردان را تنها می‌گذارند. سرانجام آقای كارگردان متقاعد می‌شود تا به كمك گربه‌ها، كارش را روی صحنه ببرد…
همین كه كارگردانی مثل پسیانی از سال‌ها تجربه در كار تجربی، به جای پیمودن مسیر آزمون و خطای خویش بر آن می‌شود تا دوباره جایگاهش را در تئاتر تثبیت و شیوه‌اش را توجیه كند، نگران‌كننده است. رویكرد جدید پسیانی نشانگر آن است كه مردم و حتی برخی از اعضای خانواده تئاتر با فرم‌های جدید نمایش آشنا نیستند (البته اگر تئاتر تجربی را جریانی جدید بدانیم)!

تئاتر تجربی در شكل راستینش تماشاگر را به حضور فعال و مشاركت‌كننده (و نه نظاره‌گر) دعوت می‌كند و با دخالت دادن تماشاگر در كار، او را به جست‌وجوی مفاهیم وا می‌دارد. طبیعی است اگر شیوه‌های جدید با ذائقه مردم و تصوری كه از تئاتر دارند، سازگار نباشد، چه بسا این رسالت گونه‌های نوی نمایشی در آشناسازی مخاطب و تغییر ذائقه‌اش است
با وجود آنكه «یك سمفونی ناكوك» گه‌گاه دچار تغییر لحن می‌شود، اما سعی شده با تاكید و تكیه بر حركات و رفتار و حذف هر چه بیشتر گفتار، به ساختاری یگانه دست یابد.

ساختاری كه در راستای مشاركت تماشاچی و رسیدن به زبان نمایشی شكل گرفته است. پدیده‌ای كه این روزها در تئاتر به اپیدمی تبدیل شده است، نوع برخورد كارگردانان با عنصری به نام فاصله‌گذاری است. به نظر می‌رسد، سیستم فاصله‌گذاری در تئاتر ایران به ترفندی برای خنداندن تبدیل نشده است و این نگرانی وجود دارد كه مردم به تعریف اشتباهی از سیستم مذكور دست پیدا كنند.

یك تئاتر تجربی تمام‌عیار، نیازمند جسارتی برای آشنایی‌زدایی و فرار از چارچوب‌ها است. هیچ گاه با به خدمت گرفتن كلیشه‌های تئاتر رسمی (تئاترهای مقید به اصول كلاسیك) به آشتی مردم با تئاتر تجربه‌گرا دست پیدا نخواهیم كرد.